جدول جو
جدول جو

معنی هم خوراک - جستجوی لغت در جدول جو

هم خوراک
دو یا چند تن که با هم غذا بخورند
تصویری از هم خوراک
تصویر هم خوراک
فرهنگ فارسی عمید
هم خوراک
(هََ خوَ / خُ)
هم خور. هم کاسه. دو تن که با هم خورند. هم خوان. (یادداشتهای مؤلف)
لغت نامه دهخدا
هم خوراک
دو یا چند تن که باهم در خوردن طعام شرکت کنند
تصویری از هم خوراک
تصویر هم خوراک
فرهنگ لغت هوشیار
هم خوراک
هم سفره، هم کاسه
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غم خورک
تصویر غم خورک
بوتیمار، پرنده ای ماهی خوار با منقار کشیده، گردن دراز، دم کوتاه و پرهای سفید، سبز و آبی که بیشتر در کنار رودخانه ها زیست کرده و ماهی صید می کند، ماهی خوارک، غم خورک، غم خوارک. می گویند با وجود تشنگی شدید آب نمی خورد تا مبادا آب کم شود. از این رو آدم بخیل و ممسک را به او تشبیه می کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هم خواب
تصویر هم خواب
زنی که با شوهر خود در یک بستر می خوابد، هم بستر
فرهنگ فارسی عمید
(هََ خوَ /خُ رَ)
ضد و نقیض و هم چشم. (انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا
زنی که باشوهر خود در یک بستر خوابد هم بستر همسر. توضیح ظاهرا این لفظ را بیشتر برای کسی (زنی) که بصورت غیر شرعی و غیر قانونی هم بستر و همخوابه مردی شده است بکار می برند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غم خورک
تصویر غم خورک
فژمخورک بوتیمار ماهی خورک وغک (گویش سیستانی) از پرندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کم خوراکی
تصویر کم خوراکی
کم خوردن کم خوراکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر خوراک
تصویر پر خوراک
پر خور پر خوار مقابل کم خوراک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کم خوراک
تصویر کم خوراک
آنکه کم خورد کمخور کم خوراک: (جمازه ای راهرو کوه کوهان کمخوار بسیار رو)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد خوراک
تصویر بد خوراک
کسی که خوراکهای پست و خشن و نابجا خورد
فرهنگ لغت هوشیار
((~. خُ رَ))
پرنده ای از راسته بلندپایان که جثه ای بزرگ دارد و دارای نوکی مخروطی شکل و طویل است و گردنی بلند و عاری از پر دارد، پاهایش نیز دراز است، در کنار مرداب ها و رودخانه ها زندگی می کند، حیوانی است گوشه گیر و محتاط
فرهنگ فارسی معین
بی اشتها، کم اشتها، کم خور
متضاد: پرخوراک
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از هم خوان
تصویر هم خوان
Congruent
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از هم خوان
تصویر هم خوان
congruent
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از هم خوان
تصویر هم خوان
sawa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از هم خوان
تصویر هم خوان
일치하는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از هم خوان
تصویر هم خوان
sesuai
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از هم خوان
تصویر هم خوان
一致的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از هم خوان
تصویر هم خوان
一致する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از هم خوان
تصویر هم خوان
חופף
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از هم خوان
تصویر هم خوان
সঙ্গত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از هم خوان
تصویر هم خوان
congruente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از هم خوان
تصویر هم خوان
अनुरूप
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از هم خوان
تصویر هم خوان
congruente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از هم خوان
تصویر هم خوان
kongruent
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از هم خوان
تصویر هم خوان
congruent
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از هم خوان
تصویر هم خوان
конгруентний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از هم خوان
تصویر هم خوان
согласующийся
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از هم خوان
تصویر هم خوان
zgodny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از هم خوان
تصویر هم خوان
congruente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از هم خوان
تصویر هم خوان
สอดคล้องกัน
دیکشنری فارسی به تایلندی